آرامشی با شعر

شعر-متن-مقاله

آرامشی با شعر

شعر-متن-مقاله

تنهایی

تنهاییت را 

به شقایقها گفتی  

و مهربانی را  

به بال کبوتران نوشتی  

و به سمت ما پرواز دادی  

تو همان مسافر غریبی  

که سیب را فهمیدی  

و آب را معنا کردی  

تو همان دوره گرد آشنایی  

که شهر سکوت را  

به آواز شقایقها  

پیوند دادی  

شعرهایت را  

نفهمیدند  

و با تو، نامهربان بودند  

تنهایی تو  

               تنهایی من است

نظرات 22 + ارسال نظر
h.gh دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:51 ق.ظ

سلام عزیز مهربون
خیلی متن قشنگ و با احساسی نوشتی

بیتا دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:51 ق.ظ http://imaginethis.blogfa.com

مژی جان سلام

دقیقا همان طوری که گفتی عزیزم

شعر بسیار زیبایی را گذاشتی . ولی ننوشتی از چه کسی هست .

امیدوارم اگر تنهایی هم هست همراه با آرامش خیال باشه و توکل به خدا .

بلوط دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ب.ظ

سلام مهربون
پست دلنشینی است و البته زیبا ..

بی تو ترک برداشته ام و به هر بهانه ای ، دلم می شکند ،
گاهی گم می شوم پشت پنجره ها و سکوتم را بغض می کنم تا نشنوند صدای شکستنم را ..

خشنود باشی دوست گرامی

دوست سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:12 ق.ظ

سلام خسته نباشی
خیلی زیبا و با معنی بود
موفق باشی

یک زن سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:49 ب.ظ http://boyesharji.blogsky.com/

خیییییییلی زیبا بود. دوستش داشتم.

تنها چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:58 ق.ظ

تنهایی شاید یه راه
راهی تا بی نهایت
قصه همیشه تکرار
هجرت و هجرت و هجرت

بلوط چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:01 ب.ظ

سلام گرامی زیبا اندیش
تفکر در باب خوشبختی ، عشق ، آزادی ، عدالت ، خوبی و بدی، تفکر درباره‌ی پرسش‌هایی که بنیاد هستی ما را دگرگون می‌کند ... ادگارمون

به روزم .. از حضورتون خرسند خواهم شد
خشنود باشی

۱۹۹۰ چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:50 ب.ظ http://tiktak1990.blogfa.com

زیبا بود

بی نام پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:30 ق.ظ

سلام مژی جان
خیلی زیبا بود
خیلی زیبا تنهایی را به تصویر کشیدی
موفق باشی

مرد شب پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:45 ب.ظ http://nightman.blogfa.com


سلام
ممنون که سر زدی وممنون از لطف شما نازنین
نوشته هایت خیلی زیبا بود .

کیارش شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:57 ق.ظ http://hamnafas1369

سلام حاج مژی من آپم بهم سر بزنی خوشحال میشم

باران شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:26 ب.ظ

واییییییییییییییییییییییی امان از تنهاییییییییییییییییی

بلوط شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:54 ب.ظ

سلام دوست گرامی
نگاهت را قاب می گیرم. در پس آن لبخند. که به من شور و نشاط زندگی می بخشد.

برقرار باشی

اهورا شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:37 ب.ظ

اجب

مرد ابری شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:36 ب.ظ http://cloudyman.blogfa.com

سلام دوست نازنینم.ممنون که سر زدی.وممنونتر ازاظهارلطفت.
حالا منهم این شعر کوچولویم را به تو ونوشتهات تقدیم می کنم.
باتو هستم ای دوست
که از روی لطف ومحبت
به شانه ام زدی دستی
تا که شاید تنهائیم را
بامهردستت تکانده باشی
به چه دلخوش هستی تو
به بارش نم نم باران
از شانه های من ابری
برای شستن ردپای تنهائی

[ بدون نام ] دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:51 ب.ظ

حیف که از دنیا شکایت کردن نا شکریه
نمیدونم دیگه از دنیا و آدمای خودخواهش به کی شکایت کنم؟!

مرد شب دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 ب.ظ http://nightman.blogfa.com

سلام به تو دوست عزیزم /خوبی شما.
اومدم بهت بگم .هم من آپم هم مرد ابری.
منتظر حضور گرمت می مانیم .

راستی چرا شما آپ نمی کنی .

بلوط چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:06 ق.ظ

سلام دوست مهربون
ایام سوگواری ماه محرم رو به شما دوست گرامی تسلیت میگم

قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض
یک طرف خاطره ها
یک طرف پنجره ها
در همه حنجره ها حرف آخر زیباست
آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟
حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست......؟!!

به روزم .. برقرار باشی

من این کامنت رو دیروز براتون فرستادم اما مثل اینکه دریافت نکرده اید ... به هر حال از حضور همیشه قشنگتون بسیار خشنود شدم

َامان rozehzard1 چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 ق.ظ http://rozehzard1.blogfa.com

گـاه دلتنگی را مــی توان دســت به سر کـــرد
وبــالاتر از همه دلتنگیها مــی شود، دلتنگ شـــد
گـــــاه دلتنگی را مـــی توان به باختن ترجیـــح داد
امــا گاه نیز نمی توان شکستن را به دلتنگی باخت
گـــاه هم باید به دلتنگی خندیــــــــد
کـه دلتنگی سمبلی برای دلتنگ شدن اوســت!

َامان rozehzard1 چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:44 ق.ظ http://rozehzard1.blogfa.com

سلام مژی جان

ممنون ازت که بهم سر زدی

راستی توهم خسته نباشی!آپم که خوندی ها باور کن نمیتونستم چیزی جز این بنویسم


حلا خوبه که ناراحتت نکردم


آره راست گفتی این یک غمه غمم زیاده نمیدونستم چی بنویسم که خوشحال کننده باشه امیدوارم باعث آزادت نشده باشم

زهرا سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:02 ب.ظ http://always.blogfa.com

نمیدانی ..؟!
چه میدانی؟
که انسان بودن و ماندن چه دشوار است
چه رنجی می کشد آن کس که انسان است ......
سلام .......

نوشین شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:51 ب.ظ

زندگی ابتنی در حوضچه ی خیال است!


حال کردی؟ حس شاعر بودن گل کرد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد