آرامشی با شعر

شعر-متن-مقاله

آرامشی با شعر

شعر-متن-مقاله

دعا می کنم!

دارم دعا می کنم!  

دعا می کنم که کودکان تقویم های نیامده،  

نام خفاش و خورشید را در کنار هم بنویسند!  

دعا می کنم که صدای سرخ سنگ انداز،  

در چارچوب بال هیچ چکاوکی شنیده نشود!  

دعا می کنم که هیچ دیواری،  

چشم در راه پگاه پنجره نماند!  

دعا می کنم که هیچ آسمانی،  

از سقوط حواصیل ها ترانه نخواند!  

دعا می کنم که مهربانی باد،  

برگ برگ حکایت ما را  

به نشانی سبز ستاره ها برساند!  

دعا می کنم که بیایی!  

بیایی و بر خاک این بغض ناپایدار،  

بذر بوسه و بهار و بادبادک بپاشی!  

دارم دعا می کنم....................................

نظرات 27 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:24 ب.ظ

احساست را شنیده بر روی صفحه خشک بی احساس می دیدم
پس چرا امروز بی خبر...!
یعنی فردا چه می شود؟!

بلوط شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:19 ب.ظ

سلام دوست مهربون
چقدر زیبا نگاشته ای .. و چه لطیف دعاهایت را به قلم کشیده ای .. آسمانی مان کردی مهربون

به خدا میسپارمت

قشنگی فاصله هادراین است که گاهی یادمان می اندازد
کسی هست تادلتنگش شویم

به روزم و مشتاق حضور ماندگارت

بارمان یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:34 ق.ظ

خیلی زیبا بود
مرسی مژی

************** یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:14 ب.ظ

ایستگاه اتوبوس

زیر باران بی وفایی

با صدای گام های باران

دفتر زندگی ام راورق زد...

نقطه اوج عشق را در شیشه وجودم

بی پناه

تا داستان تکراری عشق

از نو نوشته شود

و ردپای سکوت در خرابه تنهایی

بوی خلوت بگیرد...

**************** یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ب.ظ

نیمه ی دیگر وجودم......
وقتی با تو هستم....
دیگر هیچ نمیخواهم.
تو تنها با حضورت و این که بودی خودت بودی..
معنای عشق را به من تشنه نمایاندی..
معنای زتده بودن من با تو بودن است .
نزدیک.....
دور......

***************** یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ب.ظ

I♥U …I♥U… I♥U …I♥U
I♥U …I♥U… I♥U …I♥U
I♥U …I♥U… I♥U …I♥U
I♥U …I♥U… I♥U …I♥U
I♥U …I♥U… I♥U …I♥U
I♥U …I♥U… I♥U …I♥U
I♥U …I♥U… I♥U …I♥U
I♥U …I♥U… I♥U …I♥U
I♥U …I♥U… I♥U …I♥U
I♥U …I♥U… I♥U …I♥U
I♥U …I♥U… I♥U …I♥U
I♥U …I♥U… I♥U …I♥U
I♥U …I♥U… I♥U …I♥U
I♥U …I♥U… I♥U …I♥U
I♥U …I♥U… I♥U …I♥U
I♥U …I♥U… I♥U …I♥U

گل بانو دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:23 ق.ظ

خیلی ممنون انقد آسون منو داغون کردی
واسه احساسی که داشتم دلمو خون کردی
تو که هیچ حسی به این قصه نداشتی واسه چی
منو به محبت دو روزه مهمون کردی
همه عالم می دونستن که بری میمیرم
اما رفتی و همه عالمو حیرون کردی
خیلی ممنون واسه هرچی که آوردی به سرم
خیلی ممنون ولی من هیچ وقت ازت نمی گذرم
من حواسم به تو بود و تو دلت سر به هوا
با همین سر به هواییت منو ویرون کردی
من که با نگاه شیرین تو فرهاد شدم
مگه این کافی نبود که منو مجنون کردی؟
همه عالم می دونستن که بری میمیرم
اما رفتی و همه عالمو حیرون کردی
خیلی ممنون واسه هرچی که آوردی به سرم
خیلی ممنون ولی من هیچ وقت ازت نمی گذرم

گل بانو دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:25 ق.ظ

خدا رو چه دیدی...شاید با تو باشم
شاید با نگاهت از این غم رها شم
خدا رو چه دیدی ... شاید غصه رد شد
دلم راه و رسم این عشقو بلد شد...

هنوز بیقرارم به یاد نگاهت
نشستم تو بارون , بازم چشم به راهت

خدا رو چه دیدی... تو شاید بمونی
شاید غصه هامو تو چشمام بخونی
خدا رو چه دیدی...شاید دل سپردی
شاید عشقمونو تو از یاد نبردی

هنوز بیقرارم به یاد نگاهت
نشستم تو بارون , بازم چشم به راهت...

گل بانو دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:28 ق.ظ

خدا رو می خوام نه واسه اینکه ازش چیزی بخوام

خدا رو می خوام نه واسه مشکل و حل غصه هام

خدا رو دوست دارم نه واسه ی جهنم و بهشت

خدا رو دوست دارم ولی نه واسه ی زیبا و زشت

خدا رو می خوام نه واسه خودم که باشم یا برم

خدا رو می خوام نه واسه روزای تلخ آخرم

خدا رو می خوام نه واسه سکه و سکوی و مقام

خدا رو می خوام که فقط تو رو نگه داره برام

خدا رو دوست دارم واسه اینکه تو رو بهم داده

خدا رو دوست دارم چون عاشق بودن و یادم داده

خدا رو دوست دارم چون عاشقارو خیلی دوست داره

خدا رو دوست دارم چون عاشق و تنها نمی زاره

خدا رو دوست دارم واسه اینکه تو رو بهم داده

خدا رو دوست دارم چون عاشق بودن و یادم داده

خدا رو دوست دارم چون عاشقارو خیلی دوست داره

خدا رو دوست دارم چون عاشق و تنها نمی زاره

خدا رو دوست دارم واسه اینکه حواسش با منه

خدا رو دوست دارم آخه همیشه لبخند می زنه

خدا رو دوست دارم واسه اینکه من و تو با همیم

خدا رو دوست دارم که می دونه ما عاشق همیم

مردابری دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:53 ق.ظ http://cloudymav.blogfa.com

سلام به مژی خانومی گل و مهربان. واینکه خیلی خیلی گلی میدونی ؟ اما مارا هم دعا کن که دعا کردنت زیباست

امامن اومدم هم سلامی بکنم هم اینکه بگم ...

با شعری بنام . ماعزم سر دار نکردیم .آپ هستم

باورم نیست که تو شعر مرا میخوانی

باورم نیست که تو در کنار دلم من میمانی.

بلوط دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:41 ق.ظ

سلام مژی عزیز

مهربانیت را که کم می آورم
بهشت گم میشود...
روبرویم نیستی
مهربان
همچنان که زلالت را از من دریغ نمیکنی
مرا ببخش
شاید
کودکانه هایم تو را دلگیر میکند...

موید باشی و پایدار دوست مهربون

باران سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:30 ق.ظ

دارم دعا می کنم ...........
خیلی ناز بود
منم برات دعا می کنم مژی عزیز
دوست دارم مژی
عاشقتم

نوشین(دختر جنجالی) چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:32 ب.ظ

عالی بود عزیزم!

بلوط یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:45 ق.ظ

سلام دوست مهربون

این چند ماه
که منتظرت بودم
به اندازۀ چند سال نگذشت
به اندازۀ همین چند ماه گذشت
اما فهمیدم
ماه یعنی چه
روز یعنی چه
لحظه یعنی چه
این چند ماه گذشت
و فهمیدم
گذشتن، زمان، انتظار
یعنی چه

بلوط دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ب.ظ

سلام دوست مهربون

نه
همیشه برای عاشق شدن
به دنبال باران و بهار و بابونه نباش
گاهی
در انتهای خارهای یک کاکتوس
به غنچه ای می رسی
که ماه را بر لبانت می نشاند ..

به روزم و مشتاق حضورت همیشه مهربانت

مردشب سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:25 ق.ظ http://nightmav.blogfa.com

سلام به مژی خانم گل .ممنون که به وب مرد شب سر زدی

اما جواب سئوال شما این بانوی شرقی هم یک دوست مجازی

مثل شماست که در لیست پیوند های مرد ابری هست .سری به وبلاکش بزنید شعری ازمن هم گذاشته است

وباز هم ممنون که شعر را دوست داشتی نازنین.

بلوط چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:31 ق.ظ

سلام مژی مهربون

زندگی قانون باورها و لیاقت هاست ، همیشه باور داشته باش لایق بهترین هایی

برقرار باشی و خشنود

بلوط شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:38 ب.ظ

سلام مهربون

قشنگترین حس وقتیه که بدونی هرگز فراموش نمیشی ! این حس تقدیم به وجود نازنینت

خشنودی ات را آرزومندم

کیا شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ب.ظ

سلام
خوب بود من هم دعا می کنم ولی با یک گل که بهار نمیشود(منظورمو که میگیری)
امیواریم و این بهترین تسکینه...
باز هم به ما زیر نگاهی داشته باش
مرسی
بای تا های

مردابری یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:31 ق.ظ http://cloudymav.blogfa.com

سلام به مژی خانومی گل .خوب هستی مهربون

اومدم هم حالی و احوالی ازت بپرسم . هم اینکه بگم آپم

بایک شعر بنام ( فریادمان را در گلو آتش زدند )

نیمه شعبان بر شما وخانواده مبارک

بلوط دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:00 ق.ظ

سلام مژی عزیز

امید به فردا را از کرم ابریشم بیاموزیم که تمام عمر قفس می بافد ، ولی به امید پریدن است

خشنود خشنودی هایت بلوط

بلوط سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:40 ق.ظ

سلام دوست مهربانم

پلکهای مرطوب مرا باور کن این باران نیست که می بارد ..
این صدای خسته من است که از چشمانم بیرون می ریزند..

در پناه حق شاد و سلامت باشید

مردابری شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:54 ب.ظ http://httpc

سلام به مژی خانومی گل .

اومدم بهت بگم که من در هردو وبلاگم آپم

البته نه منتظر مدالم نه منتظر کاپم

فقط منتظر تو که مثل همیشه میایی و سرافرازم میکنی

درضمن اگه آدرس مرد شب رو نداری بالای وب مرد ابری هست

بلوط دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:21 ب.ظ

سلام دوست مهربون

واژه هایم رنگ باران دارد وقتی از تو مینوسم .. قلبم خیس دلتنگی است و چشمانم طوفانی

به روزم .. خشنود باشی

بلوط پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:18 ب.ظ

سلام مهربان
..
کاش بارانی ببارد ، قلبها را تر کند
بگذرد از هفت بند ما ، صدا را تر کند

قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها
رشته رشته مویرگهای هوا را تر کند

بشکند در هم طلسم کهنه ی این باغ را
شاخه های خشک و بی بار دعا را تر کند

مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت
سرزمین سینه ها تا نا کجا را تر کند

چترهاتان را ببندید ای به ساحل مانده ها
شاید این باران که می بارد شما را تر کند..

خشنودی ات را آرزومندم

نوشین(دختر جنجالی) جمعه 7 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:24 ب.ظ

ممنون از اینکه بهم سر زدی جیگر مطلب جدید گذاشتم!
ممنون میشم اگه بهم سری بزنی!

بلوط یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:54 ق.ظ

سلام مژی عزیز
رسیدن به خیر .. امیدوارم سفر خوبی بوده باشه و بهتون خوش گذشته باشه
روزگاری توام با شادی و سلامتی برات آرزومندم

خدایا! ماه مهربانی تو آغازمیشود؛ ما را مهربان ترین میهمانان خویش قرار ده .
باز هم سجاده وشوق دعا ... لحظه های سبز بودن باخدا
باز هم عطر گل یاس سپید ... یک نیستان ناله وشوروامید
بال دربال نسیم مهربان ... می روم تا هفت شهرآسمان
میروم تا مبدا نور سحر ... باحضور عشق باشوری دگر
می روم آنجا که دل زیباشود ... قطره محو قدرت دریاشود
می روم تا آسمانی تر شوم ... غرق نوروشوروبال وپرشوم
می روم تا خویش را پیدا کنم ... خویش را در ناکجاپیدا کنم
ای دل اینجا لحظه ی پرواز کو ... لحظه های آشنای راز کو
باید اینجا عشق را تفسیرکرد ... عشق را در نور حق تکثیر کرد
عشق یعنی یک نماز از جنس نور ... از سر اخلاص در وقت حضور
هم نفس بالحظه های ناب ناب ... ذره ذره محو نور آفتاب
تا خدا یک لحظه ی سبز دعاست ... عاشقی یک فرصت بی انتهاست
رمضان مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد