آرامشی با شعر

شعر-متن-مقاله

آرامشی با شعر

شعر-متن-مقاله

میراث

حرمت نگه دار دلم ، گلم  

                                  کین اشک خون بهای عمر رفته من است  

میراث من نه به قید و قرعه، نه به حکم عُرف، یک جا سند زده ام همه را با حرمت چشمانت به نام تو.

ارزش

اگر به هر کس به اندازه خود وجودیش ارزش و اهمیت بدم- نه اون خودی که توی توهم به دست آورده یا اطرافیانش دارن به زور بهش تزریق می کنن!- از حرف ها و رفتارهای نابهنگام هیچ کس دلخور نمی شم. چون یا نابهنگامی رخ نمی ده یا اگر هم بده، من دلخور نمی شم. چون خود واقعی طرف مقابلم رو می شناسم!

زن

زن عشق می کارد و کینه درو می کند،  

دیه اش نصف دیه توست 

و مجازات زنایش با تو برابر،  

می تواند تنهایی یک همسر داشته باشد و تو  

مختار به داشتن 4 همسر هستی،  

برای ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است  

و تو هر زمان بخواهی به لطف قانونگذار  

می توانی ازدواج کنی،  

در محبسی به نام بکارت زندانیست و تو ........ 

او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی،  

او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی  

او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد 

او بیخوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی،  

او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر را...........        دکتر علی شریعتی