آرامشی با شعر

شعر-متن-مقاله

آرامشی با شعر

شعر-متن-مقاله

دادگاه آدم

نامت چه بود؟ آدم.  

فرزند؟ مرا نه مادریست و نه پدر. بنویس اول یتیم عالم خلقت. 

محل تولد؟ بهشت پاک.  

محل سکونت؟ زمین خاک.  

قد؟ روزی چنان بلند که همسایه خدا، اینک به قدر سایه بختم، بر روی خاک.  

اعضای خانواده؟ حوای خوب و پاک، قابیل وحشتناک و هابیل زیر خاک.  

روز تولد؟ در جمعه ای، به گمانم روز عشق پاک.  

رنگ؟ اینک سیاه، از شرم این همه گناه.  

وزن؟ نه آنچنان سبک، که پرواز کنم در هوای دوست و نه آنچنان سنگین که بمانم بر این زمین.  

جنس؟ نیمی ز خاک، نیمی هم از خدا.  

شغل؟ در کار کشت امید بر روی خاک.  

شاکی؟ خدا.  

جرم؟ چیدن سیب از درخت وسوسه.  

ترسیده ای؟ کمی!  

از چه؟ که شوم اسیر وسوسه های خاک.  

آیا کسی به ملاقاتت آمده؟ بلی.  

چه کسی؟ گاهی فقط خدا.  

داری گلایه ای؟ دیگر گله نه ولی ...... 

ولی که چه؟ حکمی چنین آن هم به یک گناه؟!!!!!!!! 

دلتنگ گشته ای؟ زیاد. 

برای کی؟ تنها فقط خدا.  

آخرین دفاع؟ می خوانمش چنانکه اجابت کند دعا.........

نظرات 15 + ارسال نظر
سامان پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:44 ق.ظ http://rozehzar1.blogfa.com

سلام بر مژی عزیز


خیلی قشنگ بود با حال باحال

دستت درد نکنه خبرمون کردی
عالیه عالی

انشاالله اجابت کنه


باران پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:22 ق.ظ

سلام
مثل همیشه زیبا بود
موفق باشی

۱۹۹۰ پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:26 ق.ظ http://tiktak1990.blogfa.com

زیبا بود . موفق باشی

سحر جمعه 14 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:22 ب.ظ http://www.2khtaremrhr.blogfa.com

سلام عزیز دلم.
نظر لطفته گلم.
ممنون همین طور تو عزیز،با تبادل موافقی؟

بیتا شنبه 15 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:07 ب.ظ http://imaginethis.blogfa.com


سلام مژی جان

خوشحالم که باهات آشنا می شم بازم می بینمت / شاد باشی

h.gh شنبه 15 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:17 ب.ظ


سلام به روی ماهت
ازت ممنونم خیلی با احساس بود
چقدر قشنگ.

آدمک یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:07 ق.ظ http://adamaka.blogsky.com

سلام مژی جون
خیلی باحال بود
خوشم اومد

ahora یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:14 ق.ظ

باحال بود

[ بدون نام ] یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:49 ب.ظ

سلام تلاشگر عرصه ادب
کار جدید رو تبریک میگم
آدمو به فکر میبره که خدا رو شکر کنه یا لعنت آدم بفرسته که البته شکر خدا باید کرد از وجود
آهنگ متن رو لطفا واسم بفرست
به انتظار کارهای جدید و زیباتر هستیم فقط یخورده زودتر
تنهای جزیره

بلوط یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:55 ب.ظ

سلام دوست مهربون
از اینکه برای آپ جدیدت خبرم کردم سپاس
مطلب زیبا و خواندنی بود
من هم با عنوان آخرین دفاع در وبلاگم منتشر کرده ام ..
به هر حال چند باره خواندنش هم خالی از لطف نیست

شاد باشی
به روزم......

پس از لحظه های دراز
بر درخت خاکستری پنجره ام
برگی رویید و نسیم سبزی تار و پود خفته مرا لرزاند
و هنوز من
ریشه های تنم را در شن های رویاها فرو نبرده بودم
که براه افتادم
...... و
پس از لحظه های دراز
یک لحظه گذشت
برگی از درخت خاکستری پنجره ام فرو افتاد
دستی سایه اش را از روی وجودم برچید
و لنگری در مرداب ساعت یخ بست
و هنوز من چشمانم را نگشوده بودم
که در خوابی دیگر لغزیدم..

مهرداد جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:30 ب.ظ http://www.mehrdadmizon.blogfa.com

سلام اپه جالبی دادی منو لینک کن با اسم عاسقانه های مهرداد

امیر سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:13 ب.ظ

کاشکی صاحب هنر را زندگان مرده دوست در زمان زنده بودن مرده می پنداشتند

مرد ابری پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:03 ب.ظ http://cloudyman.blogfa.com

سلام به شما دوست جدید
ازاینکه به وب مرد شب سرزدی ممنونم .وازمحبت شمابی نهایت
سپاس گذارم . اماهمه پست هایت قشنگ وتاثیر گذار هستند.
بخصوص این دادگاه آدم . منم یک شعر نوشم ( آدم مجرم است)
فکر میکنم شعر رو دوست بداری .چون به این دادگاه آدم نزدیکه
خوشحال میشم سر بزنی.
راستی مردابری و مردشب دو وبلاگ هستند با یک نویسنده .

امیر پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:59 ب.ظ

زیبا

نوشین شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:10 ب.ظ

خدا کنه دعای مارو هم قبول کنه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد