من یک یاغی ام
به شدت زندگی می کنم
و دیوانه وار می زیم
و زیر هجوم وحشیانه نگاهها به پیش میروم
و با این حال هنوز تنهایم،
همچون هابیل و قابیل
یک بازی بی رحمانه
با زندگی خواهم داشت
و در امتداد اصالت خورشید به پیش خواهم رفت
من یک زمینی ام
که احساس غربت زده زمین رهایش نمیکند
دنیا چه سرد شده، بسیار تهی و خالی
و من اینجا هستم
تنهای تنها
پس برای زندگی مبارزه می کنم.
خسته نباشی
خیلی زیبا بود.
سلام مهربون
زیبا بود و عمیق و البته دوست داشتنی
چشمان من
خورشید نیست
اما خیره بر خاک نشسته ام
میدانم
بذری که کاشته ام
بی گرمی نگاه منتظرم
سبز نخواهد شد.
موفق باشی
به بلوط هم سر بزن
سلام به روی ماهت
خیلی قشنگ و با احساس نوشتی
زود به زود up کن منتظریم.
شعر خیلی زیبایی بود
من دوباره اپ هستم
سلام مهربون
تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است
طنین شعر تو نگاه تو درترانه من
تو نیستی که بیبنی چگونه می گردد
نسیم روح تو در باغ بی جوانه من
خشنود باشی
وب زیبایی داری
من تقریبا همه مطالبش رو خوندم
امیدوارم موفق باشی
سلام یاغی عزیز
منم مثل خودت یاغیم
منم به شدت زندگی می کنم
مطلب زیبا و با معنی و قشنگی بود
منتظر مطالب جدیدت هستم.
سلام دوست عزیز
امیدوارم لبانت همیشه پر از تکرار بیت هایی باشد که عاشقانه بسرایند و دیگران را وادار عاشقانه گفتن کند
خیلی دلنشین بود
من آپم
تونستی یک سر به ما بزن
خوشحال میشوم
منتظر قدمهایت بر سنگ فرش وبلاگ خود هستم
سلام مژی جون
چط.ری؟
دست نوشته هایه خودته؟
جایه خسته نباشید داره
عزیزم گل کاشتی عالی بود.